پیام خود را بنویسید

جستجو در مقالات منتشر شده


کاربران عمومی فقط به فهرست مقالات منتشر شده دسترسی دارند.
۹ نتیجه برای موضوع مقاله:

، ، ،
جلد ۲، شماره ۲ - ( فصلنامه بیماریهای پستان ۱۳۸۸ )
چکیده


سکینه عباسی، سیروس عظیمی، سمیرا کلباسی،
جلد ۴، شماره ۳ - ( فصلنامه بیماریهای پستان ۱۳۹۰ )
چکیده

  مقدمه : شواهد نشان میدهد که پلی مورفیسم در ژن گیرنده استروژن- (ESR۱) a با سرطان پستان و اشکال با ل ینی آن در میان سفید پوستان ارتباط مستقیم دارد. مطالعات اپیدمیولوژی نشان میدهد که سن ابتلا به بیماری در میان سفید پوستان خاور میانه و غربی متفاوت است. در این مطالعه پلی مورفیسم در ژن ESR۱ و ارتباط آن با خطر ابتلا به سرطان پستان در ایران مورد بررسی قرار گرفته است.

  مواد و روشها : نوع مطالعه مورد – شاهدکه با هدف ایجاد پایگاه اطلاعاتی پلی مورفیسم درژن ESR۱ در جمعیت زنان ایران طراحی شد. غربالگری پلی مورفیسم درژن ESR۱ در بیمارانی که به تازگی سرطان پستان در آنها تشخیص داده شده است( ۱۵۰ نفرمورد) ودر زنان کاملا سالم (۱۴۷ نفر کنترل) به کمک روش SSCP-PCR انجام شد.

  یافته ها : نتایج نشان میدهد که پلی مورفیسمی به شکل جهش خاموش تک نوکلئوئیدی (SNP) در جمعیت مورد آزمایش وجود دارد، که قبلا نیز در جمعیتهای متفاوتی گزارش شده بود. فراوانی آلل ۱ (TCC) در کدان ۱۰ (TCT → TCC) (T/C, S۳۹۲S), ،اگزون ۱در بیماران مبتلا به سرطان پستان (۴۵,۷%) بطور قابل ملاحظه ای نسبت به افراد سالم (۳۹.۸%). بیشتر بود که این اختلاف از نظر آماری معنی دار بود P = ۰,۱۴۸ ) ). بعلاوه ، فراوانی آلل ۱ (TCC) در کدان ۱۰در بیماران مبتلا به سرطان پستان با سابقه فامیلی سرطان پستان (۷۸.۹%) بطور قابل ملاحظه ای نسبت به بیماران سرطان پستان بدون سابقه فامیلی سرطان پستان (۴۰.۸%) بیشتر بود. فراوانی آلل ۱ (TCC) در کدان ۱۰در بیماران مبتلا به سرطان پستا ن بامتاستاز (۵۸.۷%) LN نسبت به بیماران سرطان پستا ن بدون متاستاز (۴۳.۳% )LN نیز بیشتر بود .

  نتیجه گیری : نتایج حاصل از این تحقیق نشان میدهد که پلی مورفیسم ژن گیرنده استروژن آلفا با خطر ابتلا با سرطان پستان درنزد زنان در ایران مرتبط است. اطلاعات بدست آمده نشان می دهد که وجود همبستگی مثبت بین آلل ۱ در کدان ۱۰ و متاستاز LN ، همراه با حضور هر دو آلل ۰ و ۱در کنار هم ممکن است یکی ازپارامترهای مهم در بروز متاستاز LN در سرطان پستان باشند .


مرتضی رسولیان بروجنی، صفا نجفی، شهریار حجتی امامی، محمدمهدی دهقان،
جلد ۴، شماره ۳ - ( فصلنامه بیماریهای پستان ۱۳۹۰ )
چکیده

  مقدمه : داروی oxaliplatin داروی ضدسرطانی است که نتایج امیدوارکننده‌ای در درمان سرطان پستان نشان داده است. با این وجود، کارکرد بالینی آن توسط عوارض جانبی محدود کننده دوز و فعالیت ضدتومور کم به خاطر تجمع کم آن در بافت تومور تحت تأثیر قرار گرفته است. بنابراین نیاز مبرمی برای گسترش سیستم دارورسانی هدفمندی برای این دارو احساس می‌شود. در این مطالعه روش‌های جدیدی برای ساخت نانوذرات هدفمند غیرفعال حامل oxaliplatin پیشنهاد می‌شود.

  مواد و روش‌ها : نانوذرات pegylated PLGA حامل oxaliplatin برای دستیابی به بازده محبوس‌سازی بالا و توزیع اندازه ذرات خوب به سه روش ساخته شدند. روش امولسیون دوتایی به عنوان روش مرسوم برای محبوس کردن داروهای آبدوست تغییر داده شد و یک روش امولسیون نفوذ حلال خودبخودی اصلاح شده گسترش یافت. روش رسوب‌دهی نانو مرسوم نیز اصلاح شد تا بازده محبوس‌سازی بالا برای داروی آبدوست oxaliplatin بدست آید. نانوذرات از نظر بازده محبوس‌سازی و بارگذاری، اندازه، بارسطحی، مورفولوژی و توزیع دارو مشخصه‌یابی شدند.

  نتایج : اصلاح روش امولسیون دوتایی بازده محبوس‌سازی را از %۳ به %۳۸ افزایش داد. به علاوه، روش رسوب‌دهی نانو اصلاح شده بازده محبوس‌سازی %۳۶ و توزیع یکنواخت ذرات با اندازه متوسط nm ۱۹۴ را سبب شد. روش‌های امولسیونی برای pegylation مناسب‌تر بودند. پروفیل توزیع دارو نقش اصلاحات انجام شده در بهبود بازده محبوس‌سازی تکنیک امولسیونی را تأیید کرد.

  نتیجه‌گیری : در این مطالعه دو روش جدید برای تهیه نانوذرات حامل oxaliplatin به کار گرفته شد و نانوذرات تهیه شده به روش رسوب‌دهی نانو برای رهایش هدفمند دارو امیدوارکننده به نظر می‌رسیدند.  


شیدا شریفی ساکی، احمد علی‌پور، علیرضا آقایوسفی، محمدرضا محمدی، باقر غباری بناب، علیرضا نیکوفر، رباب انبیائی،
جلد ۱۱، شماره ۱ - ( فصلنامۀ علمی - پژوهشی بيماري‌هاي پستان ايران ۱۳۹۷ )
چکیده

مقدمه: سرطان پستان شایع‏ترین نوع سرطان در بین زنان است که باعث بروز افسردگی در مبتلایان می‏شود. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سبک دل‌بستگی به خدا با افسردگی زنان مبتلا به سرطان پستان با میانجیگری ادراک بیماری است.
روش بررسی: در این مطالعه ۳۹۷ نفر زن مبتلا به سرطان پستان مراجعه‌کننده به بخش‏های شیمی‏درمانی و آنکولوژی بیمارستان‏های فیروزگر، پارس بیمارستان امام خمینی، مرکز پزشکی مهدیه تهران از ۱۳۹۵ تا سال ۱۳۹۶ مورد مطالعه قرار گرفتند. در مطالعه حاضر از روش نمونه‏گیری در دسترس استفاده شد. جمع‏آوری داده‏ها با استفاده از پرسشنامه دلبستگی به خدا؛ پرسشنامه ادراک بیماری و پرسشنامه افسردگی انجام شد. برای تجزیه و تحلیل داده‏ها از روش آمار توصیفی و استنباطی (مدل‏یابی معادلات ساختاری مبتنی بر تحلیل مسیر) استفاده شد و برای آنالیز داده‌ از نرم‌افزار آماری SMART PLS استفاده شد.
یافته ‏ها: ضرایب مستقیم ادراک بیماری و سبک‏های دلبستگی اجتنابی، اضطرابی و ایمن به خدا به ترتیب برابر ۷۳/۰، ۳۷/۰ و ۹۲/۰ بود، ضریب مستقیم افسردگی با ادراک بیماری و سبک‏های دلبستگی اجتنابی، اضطرابی و ایمن به خدا نیز به ترتیب برابر ۴۲/۰، ۲۳/۰-، ۲۲/۰- و ۴۷/۰- بود. همچنین یافته ‏های حاصل از نتایج پژوهش نشان ضرایب غیرمستقیم افسردگی و سبک‏های دلبستگی اجتنابی، اضطرابی و ایمن به خدا نیز به ترتیب برابر ۰۸/۰، ۰۷/۰- و ۰۸/۰ می‏باشد.
نتیجه ‏گیری: نتایج مطالعه ما نشان داد که دلبستگی به خدا هم به‏ صورت مستقیم و هم به‏ صورت غیرمستقیم و از طریق ادراک بیماری می‏تواند بر افسردگی زنان مبتلا به سرطان پستان تاثیر گذارد.
زهره جلالی، فرشته شهیدی، علیرضا رمضانی، عباسعلی گائینی، شعبان علیزاده،
جلد ۱۳، شماره ۳ - ( فصلنامه بيماري‌هاي پستان ايران ۱۳۹۹ )
چکیده

مقدمه: کند کردن فرآیند آنژیوژنز در بافت تومور، در روش ‏های جدید درمان سرطان پستان مورد توجه است. هدف این پژوهش، بررسی تاثیر مکمل کوئرستین بر بیان عوامل کلیدی آنژیوژنز در بافت تومور موش‏ های مبتلا به سرطان پستان است.
روش بررسی: به ۱۶ سر موش بالب سی ماده، سلول‏ های سرطانی وابسته به گیرنده استروژن MC۴L۲ زیر جلدی تزریق شد و سپس به دو گروه تومور (T) و تومور+کوئرستین (TQ) تقسیم شدند. موش‏های گروه TQ، ۶ هفته، ۳ روز در هفته، ۱۱۰ میلی‏ گرم/کیلوگرم محلول کوئرستین زیر صفاقی تزریق شد. ۴۸ ساعت پس از آخرین تزریق، موش‏ ها کشته شدند و بافت تومور آن‏ها برداشته و در نیتروژن مایع فریز شد. و در دمای ۷۰- درجه نگهداری شدند. آنگاه بیان ژن‏ های ANGPT-۱، ANGPT-۲، TIE-۲ و VEGF-A به روش REAL TIME-PCR سنجیده شد.ΔCt ، ΔΔCt، Fold chang و آزمون من ویتنی- در سطح معناداری)P<۰/۰۵(- با نرم افزار GENEX محاسبه شد.
یافته‏ ها: نتایج نشان می‏ دهد مکمل سازی کوئرستین باعث کاهش معنادار بیان ژن‏ های  (P<۰/۰۰)،TIE-۲ (P<۰/۰۰) و VEGF-A (P<۰/۰۰) درگروه TQ مقایسه با گروه T شده است. اما بیان ANGPT-۱ به رغم افزایش، معنادار نبود.
نتیجه‏ گیری: مکمل سازی کوئرستین احتمالا باعث مهار آنژیوژنز تومور و در نتیجه رشد تومور پستان می‏ شود.

پریسا پورنعمتی، بابک هوشمند مقدم،
جلد ۱۴، شماره ۲ - ( فصلنامه بيماري‌هاي پستان ايران ۱۴۰۰ )
چکیده

مقدمه: سرطان پستان از جمله بیماری‌های التهابی است که بی‌تحرکی از عوامل بروز آن محسوب می‌شود و به ‏نظر می‌رسد فعالیت‌های ورزشی از طریق برقراری هموستاز و تعدیل التهاب می‌تواند نقش مهمی در بهبود آن ایفا کند. هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین تأثیر ۱۲ هفته تمرین تناوبی با شدت زیاد و تمرین تداومی با شدت متوسط بر مقادیر سرمی اینترلوکین-۱۷و اینترلوکین-۱۰ در بیماران مبتلا به سرطان پستان بود.
روش بررسی: در این پژوهش نیمه‏ تجربی تعداد ۴۵ زن یائسه بعد از خاتمه درمان‏ های سرطان پستان (سن: ۹۱/۳± ۲۵/۵۷) به شکل تصادفی در سه گروه ۱۵ نفره تمرین تناوبی با شدت زیاد (HIIT)، تمرین تداومی با شدت متوسط (MOD) و کنترل قرار گرفتند. تمرینات HIIT و MOD به مدت ۱۲ هفته و سه جلسه در هفته با استفاده از دوچرخه کارسنج انجام شد. شاخص‌های ترکیب بدنی و بیوشیمیایی ۴۸ ساعت قبل و پس از انجام مداخلات مورد ارزیابی قرار گرفت. داده‌ها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یک‌طرفه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معناداری کمتر از ۰۵/۰ تجزیه‌ و تحلیل شد. 
یافته‏ ها: نتایج نشان داد ۱۲ هفته تمرین در گروه HIIT و MOD باعث کاهش معنادار مقادیر اینترلوکین-۱۷ (به ‏ترتیب ۰۰۱/۰p<، ۰۰۴/۰p=) و افزایش معنادار مقادیر اینترلوکین-۱۰ (به ‏ترتیب ۰۰۵/۰p=، ۰۲۷/۰p=) شد. این در حالی بود که تنها در مقادیر اینترلوکین-۱۷ اختلاف معناداری (۰۰۴/۰p=) بین گروه تمرین تناوبی و کنترل مشاهده شد. علاوه بر این اختلاف معناداری بین دو گروه تمرینی در مقادیر اینترلوکین-۱۷ و اینترلوکین-۱۰ مشاهده نشد (۰۵/۰P>).
نتیجه‌گیری: به‏ نظر می‌رسد انجام تمرینات تناوبی با شدت زیاد و تمرینات تداومی با شدت متوسط می‌تواند از طریق تعدیل عوامل التهابی و ضدالتهابی به‌عنوان یک عامل مؤثر در کنار سایر روش‌های درمانی در بهبود بیماری سرطان پستان مورد توجه قرار گیرد.

نگار مظلوم الحسینی، هادی بهرامی احسان، رضا رستمی، منیژه فیروزی،
جلد ۱۶، شماره ۱ - ( مجله علمی بیماری های پستان ایران ۱۴۰۲ )
چکیده

مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی پروتکل بهبود سازگاری مبتنی بر مدل چندوجهی بر سطح سلامت روان زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شد.
روش بررسی: مطالعه ­ی حاضر از نوع کارآزمایی بالینی شاهددار تصادفی و طرح آن از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری شامل بیماران مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به کلینیک تخصصی بیماری‌های پستان شهر مشهد بود. از بین آنها، ۳۰ نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش تحت آموزش پروتکل بهبود سازگاری قرار گرفت و گروه کنترل هیچ‌گونه مداخله ­ای دریافت نکرد. ابزار پژوهش مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس بود. داده­ ها با روش آزمون­ تحلیل کوواریانس و نرم افزار SPSS-۲۴ تحلیل شدند.
یافته­ ها: نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که بین دو گروه از جهت ترکیب خطی خرده مقیاس­ های افسردگی، اضطراب و استرس تفاوت معناداری وجود دارد (۳۰/۰=لامبدای ویکلز،۰۵/۰, p<۷۳/۱۷= F). نتایج تحلیل کواریانس تک متغیری نشان داد که پروتکل بهبود سازگاری مبتنی بر مدل چندوجهی موجب کاهش معنادار افسردگی، اضطراب و استرس زنان مبتلا به سرطان پستان شده است (۰۰۱/۰P<) و اندازه اثر گروه بر این متغیرها به ترتیب ۶۵، ۳۳ و ۵۴ درصد بود.
نتیجه ­گیری: با توجه به نتایج حاصل از این مطالعه، پروتکل بهبود سازگاری مبتنی بر مدل چندوجهی با ایجاد سازگاری معنوی، روان شناختی، اجتماعی، عاطفی و جسمانی در زنان مبتلا به سرطان پستان موجب بهبود سطح سلامت روان در آنها شد.


شیدا رجبی کاشانی، رضا نوری، عباسعلی گائینی، سیروس چوبینه،
جلد ۱۶، شماره ۳ - ( مجله علمی بیماری های پستان ایران ۱۴۰۲ )
چکیده

مقدمه: مطالعات جدید نشان می‌دهد مهار رشد تومورها، با کاهش بیان فاکتورهای آنژیوژنزی به روش­های گوناگون از جمله فعالیت ورزشی، می‌تواند روش ارزشمندی در کنترل پیشرفت بیماری سرطان باشد. گالکتین-۱ و گالکتین-۳ در القا و حفظ آنژیوژنز تومور نقش مهمی دارد. هدف از این پژوهش، مقایسه تأثیر دو برنامه تمرین ورزشی منتخب بر بیان گالکتین-۱ و گالکتین-۳ در بافت تومور موش‌های ماده balb-c مبتلا به سرطان پستان بود.
روش بررسی: ۲۴ سر موش ماده balb-c، با تزریق سلول‌های سرطانی وابسته به گیرنده استروژن MC۴L۲، مبتلا به تومور پستان شدند. سپس به سه گروه هشت‌تایی تومور (T)، تومور+تمرین هوازی (T+AE) و تومور+تمرین تناوبی خیلی شدید (T+HIIT) تقسیم شدند. گروه T+AE، ۶ هفته، ۵ روز در هفته و هر جلسه ۶۰ دقیقه، پروتکل تمرین هوازی را اجرا کردند. گروه T+HIIT، ۳روز در هفته به مدت ۶ هفته و هر جلسه ۱ساعت، پروتکل تمرین تناوبی خیلی شدید را اجرا کردند. در انتها، موش‌ها با تزریق کتامین و زایلوزین بیهوش شدند، بافت تومور برداشته و در نیتروژن مایع فریز شدند. بیان گالکتین-۱ و گالکتین-۳ به روش Real time-PCR سنجیده شد و نتایج به صورت Fold change_در سطح معناداری (P<۰/۰۵)_ با نرم‌افزار GENEX بیان شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد پروتکل تمرین هوازی در گروه T+AE، تأثیر معناداری بر بیان گالکتین-۱ در مقایسه با گروه T نداشت ولی باعث کاهش ۷۰/۱ برابری بیان گالکتین-۳ (۰۰/۰P=) شد. در گروه T+HIIT در مقایسه با گروه T، بیان گالکتین-۱، ۰۴/۳ برابر کاهش (۰۰/۰P=) و بیان گالکتین-۳، ۵۷/۶ برابر کاهش (۰۰/۰P=)، در گروه T+HIIT در مقایسه با گروه T+AE، بیان گالکتین-۱، ۵۸/۲ برابر کاهش (۰۰/۰P=) و بیان گالکتین-۳، ۸۶/۳ برابر کاهش (۰۰/۰P=) یافت.
نتیجه‌گیری: احتمالاً تمرین هوازی با کاهش بیان گالکتین-۳ و تمرین تناوبی خیلی شدید با کاهش بیان گالکتین-۱ و گالکتین-۳ بر پیشگیری از پیشرفت بیماری سرطان پستان، موثر است.

 

منصور بهاردوست، الهه زینعلی، فاقد فاطمه مجدالاشرافی، بابک گودرزی، فاقد محسن خالقیان، عدنان تیزمغز، علی طیبی،
جلد ۱۷، شماره ۳ - ( مجله علمی بیماری های پستان ایران ۱۴۰۳ )
چکیده

مقدمه: ماستیت گرانولوماتوز ایدیوپاتیک (IGM) یک بیماری نادر پستان است که در بیشتر موارد در سنین پایین و در دوران شیردهی ظاهر می‌شود. میزان عود بیماری به عوامل مختلفی بستگی دارد. مطالعه حاضر با هدف بررسی عوامل خطر عود در بیماران IGM، انجام گرفت.
روش بررسی: مطالعه همگروهی گذشته نگر بر روی ۶۶ بیماران تحت درمان IGM، در مراکز درمانی وابسته به دانشگاه‌های علوم پزشکی ایران، صورت گرفت. اطلاعات جمعیت شناختی، بالینی، روش درمانی و عود IGM با استفاده از فهرست ارزیابی جمع آوری شد. جمعیت مورد مطالعه براساس عود به دو گروه تقسیم شدند. داده‌ها با استفاده از نرم افزار SPSS، آزمون‌های کای دو، مدل مخاطرات متناسب کاکس تک متغیره و چند متغیره، تجزیه و تحلیل شدند.
یافته‌ها: میانگین سنی ۶ /۷±۸ /۳۲ سال بود. ۹۷% بیماران سابقه حداقل یک بارداری و %۸ /۸۱ سابقه شیردهی داشتند. درد و توده‌های قابل لمس به ترتیب با ۶۹% و %۷/ ۶۶ شایع‌ترین علائم بالینی گزارش شدند. عود در %۲/ ۲۱ جمعیت مورد مطالعه، رخ داد. سطح پرولاکتین (ng/ml) و روش درمانی به طور قابل توجهی با خطر عود IGM مرتبط بودند. (۰۵ /۰>P)
نتیجه‌گیری: سطوح بالا PRL، خطر عود IGM را افزایش می‌دهد. جراحی یا روش‌های درمانی کم تهاجم مانند آسپراسیون آبسه و درناژ، احتمال خطر ابتلا به عود را کاهش می‌دهد.


صفحه ۱ از ۱     

تمامی حقوق نرم‌افزاری اين وب سایت متعلق به مجله علمی بیماری‌های پستان ایران می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Iranian Journal of Breast Diseases

Designed & Developed by: Yektaweb